معمولا، واژههای سرمایهگذاری (هولد کردن) و معاملهگری (ترید کردن)، به جای همدیگر به کار میروند اما یک تفاوت کلیدی بین این دو نوع استراتژی مالی وجود دارد. هدف از سرمایهگذاری، ایجاد ثروت در میان-مدت یا بلند-مدت اما هدف از معاملهگری، سودآوری در کوتاه-مدت است. در این مقاله، نگاهی خواهیم داشت بر اصول سرمایهگذاری و معاملهگری و تفاوت این دو استراتژی مالی را توضیح خواهیم داد.
سرمایهگذاری چیست؟
سرمایهگذاری، یک استراتژی «خرید و نگهداری» طولانی-مدت است. معمولا، سرمایهگذاران، سرمایههای خود را سالها یا حتی دههها، نگه میدارند تا با افزایش قیمتهای سهام و درآمدهای ناشی از آن در بلند-مدت به سودهای قابل توجهی برسند.
افق زمانی دقیق سرمایهگذاران (مدت زمان سرمایهگذاری مورد انتظار سرمایهگذار) به اهداف مالی آنها بستگی دارد. برای مثال، افق زمانی کسی که برای بازنشستگی خود سرمایهگذاری میکند، میتواند ۲۰ سال یا حتی بیشتر باشد. در مقابل، افق زمانی کسی که برای به دست آوردن پول رهن منزل (در ایالات متحده آمریکا) سرمایه گذاری میکند، حدود ۵ سال است.
یکی از اصول بنیادی سرمایهگذاری این است که هر چه بازده بالقوه سرمایهگذاری بیشتر باشد، ریسک آن سرمایهگذاری نیز بیشتر است. این موضوع، تحت عنوان «توازن بین ریسک و بازده» یا همان «Risk / Reward» شناخته میشود. منظور از ریسک، احتمال تفاوت بازدهی سرمایهگذاری با بازدهی مورد انتظار است.
هر چه افق زمانی یک سرمایهگذار، طولانیتر باشد، او بیشتر میتواند روی سرمایهگذاریهای دارای ریسک بیشتر و رشد بالاتر، تمرکز کند زیرا زمان بیشتری برای عبور کردن از نوسانات بازار دارد. در مقابل، سرمایهگذار دارای افق زمانی کوتاهتر، باید در سرمایهگذاریهای خود، محتاطتر باشد یا اینکه ریسک نرسیدن به اهداف مالیاش را بپذیرد. اکثر سرمایهگذاران، با این واقعیت که بازارهای مالی در کوتاه-مدت نوسان دارند، کنار میآیند و خیالشان از این نظر، راحت است. در نتیجه، آنها با این انتظار که قیمتهای سهام، همیشه در بلند-مدت روندی صعودی دارند و ضررهای کوتاه-مدت آنها، نهایتا جبران میشوند، از کنار اصلاحات بازار و کاهش قیمت سرمایهها، بیتفاوت عبور میکنند.
روشهای سرمایهگذاری
دو نوع روش اصلی برای سرمایهگذاری وجود دارد:
- سرمایهگذاری فعال: در این رویکرد، سرمایهگذاران، سهام پرتفوی خود را به صورت فعالانه و با امید بهبود شاخص عملکرد سرمایهگذاری در طولانی-مدت، خرید و فروش میکنند. برای مثال، ممکن است که یک سرمایهگذار فعال بازار بورس، ۳۰ سهام مختلف را با امید به بهبود عملکرد شاخص S&P 500 (یک شاخص بازار بورس اوراق بهادار نیویورک که بر اساس قیمت ۵۰۰ شرکت بزرگ آمریکایی، محاسبه میشود) به پرتفوی خود اضافه کند.
- سرمایهگذاری منفعل: هدف از سرمایهگذاری منفعل، خیلی ساده، همراهی با عملکرد بازار یا شاخص عملکرد در طولانی-مدت است. در این رویکرد، سرمایهگذاران، سهام خاصی را به پرتفوی خود اضافه نمیکنند، بلکه با هدف پیش رفتن با عملکرد بازار، در صندوقهای سرمایهگذاری وابسته به عملکرد بازار مثل صندوقهای سرمایهگذاری قابل معامله (ETFها)، سرمایهگذاری میکنند.
معاملهگری چیست؟
معاملهگری در مقایسه با سرمایهگذاری، استراتژی فعالانهتر و کوتاه-مدتتری است.
معاملهگرها تمایل دارند که سرمایه خود را برای مدت زمان بسیار کوتاهتری در مقایسه با سرمایهگذاران نگه دارند و معمولا، خرید و فروش سهام را در بازههای زمانی چند هفتهای، چند روزه یا حتی چند ساعته، انجام میدهند تا از نوسانات قیمتی کوتاه-مدت، سود ببرند.
در حالی که سرمایهگذاران، عمدتا از افزایش قیمتهای سرمایه سود میبرند، برای معاملهگران، هم کاهش و هم افزایش قیمتهای سرمایه، میتواند سودآور باشد. معاملهگران، برخلاف سرمایهگذاران و به جای تمرکز روی دورنمای رشد بلند-مدت سرمایه، روی روند احتمالی قیمتهای سرمایه تمرکز دارند و تلاش میکنند که از نوسانات قیمتی، سود ببرند.
در حالی که سرمایهگذاران، بیتفاوت از کنار ریزشها و اصلاحات بازار عبور میکنند، معاملهگران، از سفارشهای حد ضرر برای بستن خودکار معاملات ضررده در یک سطح قیمتی از پیش تعیین شده، استفاده میکنند. این کار به حفاظت از سرمایه معاملاتی کمک میکند.
معمولا، معاملهگری در مقایسه با سرمایهگذاری، زمان بیشتر و برنامهریزی زمانی دقیقتری نیاز دارد. در حالی که سرمایهگذار، سرمایه خود را میخرد و کلا بیخیال آن میشود، معاملهگر باید به طور پیوسته، روند بازار را تحت نظر داشته باشد.
روشهای معاملهگری
چندین روش مختلف معاملهگری وجود دارند که معاملهگران از آنها استفاده میکنند. این روشها به شرح زیر هستند:
- اسکالپینگ (Scalping): این استراتژی معاملهگری با هدف کسب سودهای خفیف ولی در دفعات زیاد، انجام میشود. اسکالپینگ به معنی حفظ یک پوزیشن یا موقعیت در یک بازه زمانی بسیار کوتاه حتی چند دقیقهای یا کوتاهتر است.
- معاملهگری روزانه: این رویکرد، شامل باز و بسته کردن پوزیشن در بازههای زمانی یک روزه است. بستن یک معامله پیش از بسته شدن بازار، خطر دریافت خبرهای نامطلوب ناگهانی را کاهش میدهد.
- معاملهگری پوزیشنی یا پوزیشن تریدینگ: هدف از معاملهگری پوزیشنی، سود بردن از روندهای قیمتی غالب است. روند زمانی ایجاد میشود که قیمت در یک بازه زمانی وسیع، در یک جهت مشخص، حرکت کند.
- معاملهگری سویینگ یا سویینگ تریدینگ: هدف سویینگ تریدینگ، تمرکز روی نوسانات قیمتی بزرگتر، به جای تمرکز روی شناسایی نقاط آغاز و پایان یک روند است. در این استراتژی، معاملهگر، پوزیشنهای خود را تا چندین هفته نیز حفظ میکند.
تفاوتهای کلیدی بین سرمایهگذاری و معاملهگری
گذشته از بلند-مدتتر بودن استراتژی سرمایهگذاری در مقایسه با استراتژی کوتاه-مدت معاملهگری، تفاوتهای متعدد دیگری نیز بین این دو استراتژی وجود دارد. در زیر، نگاهی به تفاوتهای کلیدی بین معاملهگری و سرمایهگذاری میاندازیم.
بازارهای مالی
مهمترین نوع سرمایهای که سرمایهگذاران روی آن تمرکز دارند، بورس اوراق بهادار است. با سرمایهگذاری در بازار بورس، در مالکیت شرکتها شریک میشوید.
سرمایهگذاری در بازار بورس، روشی عالی برای افزایش ثروت در بلند-مدت است. از دیدگاه تاریخی، بازده سرمایهگذاری بلند-مدت در بورس برای سرمایهگذاران بسیار عالی بوده است.
برای مثال، از زمان معرفی شاخص S&P 500 در سال ۱۹۲۶ تاکنون، ارزش سهام در بازار بورس نیویورک، هر سال، به طور میانگین، ۱۰ درصد افزایش پیدا کرده است.
این بازده، بسیار بیشتر از بازده سرمایهگذاریهای دیگر مثل اوراق قرضه یا سپردههای بانکی است.
بعضی از سرمایهگذاران ترجیح میدهند که خودشان، سهام شرکتهای خاصی (مثل اپل، مایکروسافت یا آمازون) را انتخاب کنند ولی بعضی دیگر، ترجیح میدهند که از طریق صندوقهای سرمایهگذاری که پرتفوی بسیار متنوعتری در بازار بورس دارند، سرمایهگذاری کنند.
گذشته از این، سرمایهگذاران برای افزایش بازده سرمایهگذاری و کاهش ریسک پرتفو، سهام دیگری را نیز به پرتفوی خود اضافه میکنند. برای مثال، ممکن است که سرمایهگذاران در بورس، مجموعهای از سهام و صندوقهای سرمایهگذاری و نیز، کالاهایی مثل طلا و نقره و بعضی از رمزارزها مثل بیت کوین و اتریوم را در پرتفوی خود داشته باشند.
معاملهگران، در مقایسه با سرمایهگذاران، روی انواع متنوعتری از سرمایهها، تمرکز دارند. برای مثال، معاملهگرانی وجود دارند که در بازارهای بورس، شاخصها، ارزها، کالاها و رمزارزها فعال هستند.
در مجموع میتوان گفت که معاملهگران، در مقایسه با سرمایهگذاران، سرمایههای پرنوسانتر را ترجیح میدهند زیرا نوسان در ارزش سرمایه، فرصتهای معامله را ایجاد میکند.
شما میتوانید در ITB، انواع مختلفی از سرمایه، شامل موارد زیر را معامله کنید:
- بورس
- شاخصها
- صندوقهای سرمایهگذاری
- ارزها
- کالاها
- رمرارزها
در حالی که سرمایهگذاران معمولا سرمایهها را یکجا میخرند، معاملهگران معمولا از ابزارهای مالی مثل قراردادهای مابهالتفاوت یا CDFها برای اضافه کردن نوع خاصی از سرمایه یا سهام به پرتفوی خود استفاده میکنند.
CDFها، ابزارهایی مالی هستند که به معاملهگران امکان میدهند تا بدون مالکیت واقعی یک سرمایه، از نوسانات قیمتی، سود ببرند.
مهمتر اینکه CDFها امکان معامله کردن در هر دو روند صعودی و نزولی (یعنی کسب سود از افزایش و کاهش قیمتها) را برای معاملهگران فراهم میکنند. به علاوه، این قراردادها، به معاملهگران امکان میدهند تا از اهرم یا لورج برای کنترل کردن مقدار بیشتری پول در مقایسه با پولی که در معاملات خود سپردهگذاری کردهاند، استفاده کنند.
برای مثال، یک معاملهگر میتواند با استفاده از اهرم دو برابری یاX2، با یک سپرده ۲۵۰۰ دلاری، یک سرمایه ۵۰۰۰ دلاری را کنترل کند. در صورتی که معاملهگر از اهرم X10 استفاده کند، میتواند تنها با ۵۰۰ دلار، ۵۰۰۰ دلار را تحت کنترل داشته باشد.
مزیت استفاده از اهرم این است که میزان سود شما را افزایش میدهد. با این حال، اهرم میتواند ضررهای شما را نیز افزایش دهد. بنابراین خیلی مهم است که ریسکهای آن را در نظر داشته باشد.
تحقیق و تحلیل
تفاوت دیگر بین سرمایهگذاران و تحلیلگران، تفاوت در شیوه تحقیق بازار و جستجوی فرصتها است. معمولا، سرمایهگذاران از تحلیل بنیادی استفاده میکنند.
این نوع از تحلیل شامل بررسی تمامی اطلاعات موجود در رابطه با نوعی سرمایه و تصمیمگیری برای خرید یا فروش آن سرمایه بر اساس آن اطلاعات است.
برای مثال، در مورد سهام یک شرکت در بورس، ممکن است که سرمایهگذار به درآمد اخیر و رشد سود، صورتهای مالی، تهدیدها از طرف رقبا و پسزمینه اقتصادی آن شرکت نگاه کند و تصمیم بگیرد که سهام آن شرکت را بخرد یا خیر.
در مقابل، معاملهگران، عمدتا از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند.
معاملهگران در این نوع از تحلیل، نمودارهای قیمتی را بررسی و روندها، الگوها و شاخصها را بررسی میکنند تا بتوانند نوسانات قیمتی سرمایهها را پیشبینی کنند. فلسفه تحلیل تکنیکال این است که میتوان از سابقه نوسانات قیمتی برای پیشبینی نوسانات قیمتی در آینده، استفاده کرد.
سه استراتژی محبوب تحلیل تکنیکال به شرح زیر هستند:
- معاملهگری روندی: هدف این استراتژی، کسب سود با استفاده از تحلیل روند قیمتی سرمایهها است. وقتی معاملهگران، روندی را شناسایی میکنند، این احتمال وجود دارد که با معامله کردن در جهت آن روند، سود کنند.
- معاملهگری بر اساس سطوح مقاومت و حمایت: هدف این استراتژی، کسب سود با استفاده از شناسایی سطوح مقاومت و حمایت یک سرمایه است. منظور از سطح حمایت، سطحی در نمودار قیمت است که ارزش آن سرمایه به سختی میتواند از آن پایینتر برود و منظور از سطح مقاومت، سطحی در نمودار قیمت است که ارزش آن سرمایه، به سختی میتواند از آن سطح بالاتر برود. وقتی این سطوح شناسایی شوند، با معامله کردن در آنها، یعنی خرید در حمایتها و فروش در مقاومتها، احتمال سود کردن، بسیار زیاد است.
- معاملهگری شکست یا بریک اوت تریدینگ: هدف این استراتژی، کسب سود از طریق شناسایی سرمایههایی است که سطوح مقاومت یا حمایت خاصی را شکستهاند. سیگنال شکسته شدن این سطوح، به ویژه در زمانی که توسط دیگر اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال تأیید شود، میتواند سیگنالی قوی، باشد.
ریسکها و مدیریت ریسک
سرمایهگذاری و معامله کردن، ریسکهای خاص خودشان را نیز دارند. بنابراین، سرمایهگذاران و معاملهگران باید ریسکها را به شیوههای مختلفی، مدیریت کنند.
مهمترین ریسکهایی که سرمایهگذاران با آنها مواجهاند به شرح زیر هستند:
- ریسک بازار: یعنی ریسک اینکه یک بازار به طور کامل ریزش کند.
- ریسک ویژه: یعنی اینکه یک سرمایه خاص، مثل یک سهام در بورس یا یک رمزارز، ریزش کند.
سرمایهگذاران میتوانند با ایجاد تنوع در پرتفوی خود، این ریسکها را مدیریت کنند. این فرآیند، عبارت است از پخش کردن پول در سرمایهگذاریهای مختلف به صورتی که عمده پرتفوی شما توسط یک سرمایه یا سهام ساخته نشده باشد.
یک پرتفو که شامل انواع مختلفی از سرمایهها، مثل چندین سهام در بورس، چندین صندوق سرمایهگذاری، چندین اوراق قرضه، کالاهایی مثل طلا و نقره و بعضی از رمزارزها باشد، ریسک کلی بسیار کمتری در مقایسه با پرتفویی دارد که از یک سهام در بورس یا یک رمزارز تشکیل شده باشد.
مهمترین ریسکهایی که معاملهگران با آنها مواجهاند، به شرح زیر هستند:
- ریسک نوسان: ریسک مرتبط با نوسانات کوتاه-مدت بازار
- ریسک اهرم: ریسک مرتبط با استفاده از اهرم. با اینکه اهرم میتواند سودهای شما را زیاد کند، میتواند سبب چند برابر شدن زیانهای شما نیز شود.
استراتژیهای مدیریت ریسک برای معاملهگران به شرح زیر هستند:
- تعیین اندازه بهینه پوزیشن
- تعیین سطوح سود و زیان
- اجتناب از استفاده بیش از حد از اهرم
سرمایهگذاری یا معاملهگری؟ کدامیک بهتر است؟
هم سرمایهگذاری و هم معاملهگری، مزایا و معایب خودشان را دارند. هیچ کدام از این دو استراتژی را نمیتوان بهتر از دیگری دانست. هر دو این استراتژیها، روشهای اثبات شدهای برای کسب سود از بازارهای مالی هستند.
نهایتا، اینکه کدام استراتژی برای شما مناسبتر است، به عوامل مختلفی بستگی دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
- اهداف مالی شما
- تحمل ریسک شما
- درک شما از نوع خاصی از بازار یا سرمایه
- میزان زمانی که تمایل دارید به تحقیق و رصد کردن سپردههای خود اختصاص دهید
- میزان سرمایه اولیه شما
جمعبندی: تفاوتهای بین سرمایهگذاری و معاملهگری
سرمایهگذاری | معاملهگری | |
بازه زمانی | میان-مدت تا بلند-مدت | کوتاه-مدت |
سودها | از افزایش قیمت سرمایه و درآمدهای ناشی از سرمایه | از افزایشها و کاهشهای قیمت سرمایه |
مهمترین انواع سرمایه | بورس اوراق بهادار | بورس اوراق بهادار، ارزها، رمزارزها، بورس کالاها |
ابزارها | بورس، صندوقهای سرمایهگذاری، صندوقهای سرمایهگذاری قابل معامله | بورس، رمزارزها، CDFها |
تحقیق و تحلیل | تحلیل فاندامنتال | تحلیل تکنیکال |
صرف زمان مورد نیاز | کم | زیاد |
ریسکها | ریسکهای بازار، ریسکهای ویژه | ریسک نوسان، ریسک اهرم |
سرمایه مورد نیاز | کل سرمایه مورد نظر برای معامله | سپردههای کوچک در صورت استفاده از اهرم |